جدول جو
جدول جو

معنی ابوالحسن خرجانی - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالحسن خرجانی
(خَ)
علی بن احمد بن محمد بن حسین خرجانی محدث بن محدث، مکنی به ابوالحسن. از قاضی احمد بن محمود خرزاد روایت حدیث کرد و ابوالحسن احمد بن محمد بن معلم صوفی از وی روایت حدیث دارد. (از معجم البلدان). محدثان در تاریخ اسلام، نه تنها ناقلان احادیث بلکه حافظان امانت علمی امت اسلامی بودند. آنان در دوران اختلاط احادیث صحیح و جعلی، با تکیه بر معیارهای علمی، به پالایش روایات پرداختند و با دسته بندی آن ها، منابع معتبر را متمایز ساختند. علم رجال و طبقات راویان به همت همین محدثان شکل گرفت و معیارهای دقیق علمی برای نقل روایت تدوین شد.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بُلْ حَ سَ نِ خَ رَ)
علی بن جعفر یا احمد. از مردم خرقان بسطام. یکی از مشایخ کبار صوفیه. تولد او در 352 و وفات روز سه شنبه دهم محرم 425 هجری قمری به هفتادوسه سالگی. کرامات بسیار از او نقل کنند. و بعضی گفته اندخرقان از قراء سمرقند است. دو رباعی ذیل از اوست:
آن دوست که دیدنش بیاراید چشم
بی دیدنش از گریه نیاساید چشم
ما را ز برای دیدنش باید چشم
گر دوست نبیند بچه کار آید چشم.
# # #
اسرار ازل را نه تو دانی ّ و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی ّ و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من وتو
گر پرده برافتد نه تو مانی ّ و نه من.
و رجوع به ابوالحسن علی بن جعفر شود
لغت نامه دهخدا
(حَرْ را)
مخلدبن یزید، مکنی به ابوالحسن یا ابویحیی. از ثوری و ابن جریج روایت کند. و عبدالحمید بن محمد حرانی از وی روایت کند. در 193 هجری قمری درگذشت. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ حَ سَ نِ رُمْ ما)
علی بن عیسی بن علی بن عبدالله رمانی. اصل او از سرمن رآی و مولد او به بغداد در 296 هجری قمری اویکی از افاضل و مشاهیر ائمۀ نحویین و متکلمین بغداد و عالمی کثیرالتصرف و بسیارتألیف و مفنن در علوم کثیره از فقه و قرآن و نحو و کلام است. ادب از ابوبکر بن درید و ابوبکر بن سراج فراگرفت و ابوالقاسم تنوخی و ابومحمد جوهری و جز آن دو از او روایت آرند و تا 377 که ابن الندیم کتاب الفهرست خود را مبیضه کرده میزیسته است. سمعانی بنقل ابن خلکان گوید وفات وی در 382 یا 384 بوده است. او را تفسیری بر قرآن کریم است و از کتابهای او در ادب کتب ذیل است: کتاب شرح سیبویه. کتاب نکت سیبویه. کتاب اغراض سیبویه. کتاب المسائل المفرده من کتاب سیبویه. کتاب شرح المدخل للمبرد. کتاب شرح مختصر الجرمی. کتاب شرح المسائل للاخفش و آن دو شرح است کبیر و صغیر. کتاب شرح الالف و اللام للمازنی. کتاب شرح الموجز لابن السراج. کتاب التصریف. کتاب الهجا. کتاب الایجاز در نحو. کتاب المبتدا در نحو. کتاب اشتقاق الصغیر. کتاب اشتقاق الکبیر. کتاب الالفات فی القرآن. کتاب اعجازالقرآن. کتاب شرح کتاب الاصول لابن سراج. و ابن خلکان در نسبت او گوید ممکن است رمانی منسوب به رمان به معنی نار و یا قصرالرمان واسط باشد و سمعانی که ترجمه او آورده ایضاح این نسبت نکرده است
لغت نامه دهخدا